جنبش کورولتای در قرقیزستان: اکنون به کجا؟

در هفته‌های گذشته شاهد سر بر آوردن انقلاب در کشوری در قلب آسیای میانه بودیم. قرقیزستان که تا کنون در دنیا کمتر اسمش شنیده می‌شد٬ به صدر خبر نشریات رفت. گرایش بین‌المللی مارکسیستی گرچه در قرقیزستان گروهی با خود نداشت اما از طریق اعضای خود در کشورهای منطقه به سرعت به این رویدادها واکنش نشان داد و ضمن تحلیل اتفاقات سعی کرد به راه‌های پیروزی جنبش اشاره کند. انقلاب در قرقیزستان در ضمن انعکاس بسیاری در ایران نیز داشت و سقوط دولت باکیف به دست مردم باعث سرور مردم در ایران شد. فعالین ایرانی گرایش مارکسیستی به علت درگیری در مسائل ایران موفق نشدند به موقع در این مورد بنویسند و ترجمه کنند اما اکنون با کمی تاخیر چند نوشته از رفقای خود در مورد این رویدادها را به فارسی عرضه می‌کنیم.

از زمان چاپ این مقاله شاهد رویدادهای بیشتری در قرقیزستان بوده‌ایم. انقلاب در قرقیزستان عملا رژیم منفور سابق را سرنگون کرد و باکیف٬‌ رئیس جمهور سابق انقلاب مخملی‌چی٬ پس از مدتی مقاوت و تلاش برای جمع‌آوری مجدد نیروها چند روز پس از نوشته شدن این مقاله مجبور شد فرار را به قرار ترجیح دهد و به قزاقستان گریخت. حالا دولت موقت «حزب سوسیال دموکرات» با حمایت مردم سر کار آمده است. اکنون شاهد تقلای دو نیرو هستیم. جنبشی که به این انقلاب از پایین و قیام پایین‌ترین لایه‌های جامعه منجر شد و خود را در شوراهای منتخب خود سازمان داد و نیروهایی که می‌خواهند توجه را از مسائل اصلی پرت کنند و به بهانه «دولت موقت» و «دموکراسی در راه است» شوراهای مردم را خلع سلاح کنند. دولت «سوسیال دموکرات» به زودی نشان می‌دهد که راه حلی برای مشکلات مردم ندارد و آن‌ها تنها از طریق شوراهای خود و با سرنگونی مناسبات سرمایه‌داری قادر به پیشروی به سمت حل مشکلات خود خواهند بود. روند انقلابی در قرقیزستان و سایر کشورهای آسیای میانه بدون شک درس‌هایی غنی برای انقلاب ایران در بر خواهد داشت.

۲۵ آوریل ۲۰۱۰

***

شورش در قرقیزستان در دو روز گذشته ساعت به ساعت بالا گرفته است. در تمام شهرهای شمال قرقزیستان درگیری بین تظاهرکنندگان و پلیس ادامه دارد. حداقل ۱۰۰ تظاهرکننده به دست پلیس کشته شده‌اند. مردم چند اداره پلیس را تصاحب و غارت کرده‌اند. مردم پلیس و پلیس ضدشورش را خلع سلاح کرده‌اند و تیراندازهای وفادار به دولت از روی پشت بام‌ها به مردم شلیک می‌کنند. در بیشکک (پایتخت-م) واحدهای ارتش وارد شدند اما در مقابله با همه‌ی این‌ها مردم بر نیروهای سرکوبگر فائق آمدند و رئیس‌جمهور باکیف به شهر اوش گریخت و در آن‌جا تلاش به پایداری دارد و حاضر به استعفا نیست.

نتیجه‌ی «انقلاب لاله» پنج سال قبل این بود که قبایل جنوب توانستند از نردبان قدرت در قرقیزستان بالا روند. بر خلاف اصلان آقایف که از قدرت عزل شده بود٬ رهبر جدید٬ قرمانبیک باکیف خود را چنانکه در این منطقه مرسوم است «آدم محکم» (مستبد) می‌نامید. او رهبران اپوزیسیون را دستگیر کرد و نزدیکان و اقوامش را گرد خود آورد. سپس دست به موجی از خصوصی‌سازی زد از جمله در خدمات برق و تلفن. خصوصی‌سازی به افزایش قیمت‌ها انجامید؛ مثلا قیمت برق و آب دو برابر شد.

اپوزیسیون٬ با استفاده از خشم توده‌ها٬ چند خواسته اجتماعی و سیاسی مطرح کرد از جمله لغو افزایش قیمت‌های شهری٬ ملی‌سازی شرکت‌های خصوصی‌سازی‌شده٬ بیرون کردن قوم و خویش‌های باکیف و آزادی بعضی زندانیان سیاسی.

اشکال اصلی اعتراض از طریق «کورولتای»‌ها (به معنی مجامع) بود اول در بیشکک (۱۷ مارس) و سپس در ۷ آوریل در سایر مناطق کشور که رهبران اپوزیسیون طرح تظاهرات می‌ریختند از جمله رهبر حزب سوسیال دموکرات٬ رزا آتونبائوا. دولت برای توقف «کورولتای‌ها» دستور به دستگیری وسیع فعالین اپوزیسیون داد اما نتیجه بر عکس انتظارش از کار در‌آمد. ده‌ها هزار نفر خواهان آزادی بولوت شرنیازوف٬ رهبر حزب اپوزیسیونِ آتا-مکن در تالاس٬ شدند. بالاخره وقتی او آزاد شد هزاران نفر ستاد مرکزی پلیس را احاطه کردند.

تظاهرکنندگان سپس خواستار این شدند که فرماندار محل از اپوزیسیون حمایت کند و سپس فرماندار جدیدی منصوب کردند. در شب ۶ تا ۷ آوریل واحدهای ویژه پلیس با هواپیما از پایتخت به تالاس آورده شدند. اما در صبح روز ۷ آوریل بین ۱۱ تا ۱۲ هزار نفر اداره پلیس را در اختیار گرفتند و تمام سلاح‌ها را مصادره کردند. مولوموس کونگانتیف٬ وزیر کشور قرقیزستان و سازمانده‌ی سرکوب٬ تا سر مرگ از مردم کتک خورد.

در روز ۷ آوریل انقلاب به پایتخت٬ بیشکک٬ آمد و مردم تا خانه‌ی دولت تظاهرات کردند و با کامیون دیوارها را شکستند. پلیس با گلوله‌ی زنده آتش گشود. بعضی مردم زخمی شدند. در همین زمان تظاهرکنندگان ساختمان دولت محلی در شهر کربنه را تصاحب کردند و پرچم شورش را برافراشتند. نیروهای ویژه پلیس چند بار به سمت مردم شلیک کردند اما این جلوی تظاهرکنندگان را نگرفت. در واقع٬ درست برعکس٬ پلیس مجبور به فرار شد.

سپس در کورولتایِ محلی٬ رهبری جدید محلی انتخاب شد. شورشیان در ساعت ۵ بعدازظهر ایستگاه تلویزیونی در بیشکک را تصاحب کردند و به مردم قرقیزستان پیام دادند. در ساعت ۹٬ دولتِ دانیار آسنوف مجبور به استعفا شد و دولت «موقت» جدیدی با پشتوانه‌ی مردم و رهبری روزا آتونابائوا کنترل شمال را به دست گرفت.

اما این پایان داستان نیست. مبارزه بین جنوب فقیر و شمالِ ثروتمندتر می‌تواند به جنگ داخلی تحول پیدا کند. بسیاری در جنوب ارتباطات خانوادگی با باکیف دارند و بر این اساس سمت‌های کلیدی داشتند نه فقط در سیاست که در ضمن در اقتصاد. آن‌ها آمده‌اند حتی اگر شده با سلاح‌هایشان از ثروت‌شان دفاع کنند. باکیف در جنوب به مقاومت ادامه داده و پیشنهاد مذاکره با اپوزیسیون و دولت موقت جدید داده. اما رهبر اپوزیسیون٬ روزا آتونابائوا پیشنهاد را نپذیرفته و خواهان استعفای او شده است.

در این موقعیت مهم اینجاست که به جنبه‌ی اجتماعی جنبش بنگریم و توضیح دهیم که این نه دعوایی بین مردم جنوب و شمال که جنبشی طبقاتی از ستمدیده‌ترین‌ها و لایه‌های فقیر جامعه علیه نخبگان ثروتمند است. اینگونه است که می‌توان جلوی شکل‌گیری جنگ برادرکشانه را گرفت. چرا که چنین جنگی هیچ نفعی برای فقرا چه در شمال و چه در جنوب ندارد. آن‌چه مهم است شکل‌گیری و حفظ کارکرد کورولتای‌ها است. تجربه‌ی انتخاب مستقیم رهبری محلی مهم است و باید سر جا بماند و مورد استفاده قرار بگیرد تا رهبری اپوزیسیون به وعده‌هایش عمل کند.

بسیار مهم است که نگذاریم انقلاب به سادگی کنار رود و موضوع به دعوای آمریکا و روسیه بر سر پایگاه هوایی «مناس» که مورد استفاده آمریکا برای عملیاتش در افغانستان است٬ تبدیل شود. مسلم است که آمریکا باید از قرقیزستان بیرون رود اما روسیه هم باید پایگاه‌هایش را رها کند. قرقیزستان جدید به دست‌نشانده‌های روسیه و آمریکا نیازی ندارد؛ به حکومت حقیقی مردم احتیاج دارد٬ با اختیار کارگران بر سیاست و اقتصاد. و تنها تضمین بقای انقلاب گسترش آن به تمام آسیای مرکزی و کشورهای مستقل مشترک‌المنافع و فراتر از آن است.

منبع: «در دفاع از مارکسیسم»٬ وب‌سایت گرایش بین‌المللی مارکسیستی (Marxist.com)٬ ۹ آوریل ۲۰۰۹

ترجمه: بابک کسرایی

babakkasrayi@yahoo.com