نیجریه و بحران غذا

Persian translation of Hunger in Nigeria (May 20, 2008)

ترجمه و تلخیص از: وندا نوژن

حدود یکصد و پنجاه سال پیش، مارکس نوشت که سرمایه داری ثروت جامعه را به صورت فوق العاده ای افزایش خواهد داد، امّا این ثروت در دستان کمتر و کمتری متمرکز خواهد شد. اوضاع نیجریه شبیه به آن چیزی است که اُلیور گلد اسمیت در شعر "دهکده ی متروکه" می گوید.

امسال، بودجه ی سالانه ی نیجریه به میلیارد ها بالغ می شود. امّا چه کسانی از آن نفع خواهند برد؟ قطعاً پاسخ این سؤال "مردم" نیستند که نیروی کار، رنج و فداکاری هایشان موجب انباشت چنین سرمایه هایی شده است. رئیس جمهور "تعهّد کرد که با بودجه ی سال 2008 تمامی تلاش ها برای رسیدن به نتایجی حقیقی تضمین خواهد شد و این بودجه نیروی عظیمی است برای تحقّق وعده ی دولت مبنی بر کاهش فقر" ( روزنامه دیس دِی، سه شنبه 15 آوریل 2008)

بسیار عالی. این وعده ی تمامی رژیم های گذشته هم بوده است، امّا در حال حاضر به نظر محکوم به شکست می رسد. چند ساعت پس از تصویب بودجه، که موضوع مجادله بین قوّه ی مجریه و مقنّنه بوده است، رئیس جمهور محل را جهت دیدن پزشک های خصوصی خود و انجام معاینه ی پزشکی برای "بیماری ای که به اعتقاد وی مربوط به حسّاسیّت های آلرژیک می شود" (همان) به مقصد ویسبادِن ترک گفت.

با این حال هم چنان گرسنگی و فقر در بسیاری از خانه ها یافت می شود. بسیاری از این خانواده ها نمی دانند وعده ی غذایی بعدیشان از کجا خواهد رسید- که البته در اغلب اوقات نیز نمی رسد- برای آنان سفر به خارج برای معاینه ی پزشکی امری غیر قابل تصوّر است.

وزیر کشاورزی، دکتر سیّدی آبا روما، روز بعد چنین گفت که با وجود تقریباً 71% از مردم مبتلا به سوء تغذیه در نیجریه، شرایط شبیه به یک حالت اضطراری و فوق العاده است. آقای وزیر گویا به صورتی "ناگهانی" این اطّلاعات نگران کننده را کشف نموده اند که نه تنها می گویند سوء تغذیه یک مشکل جدّی است ، بلکه می گویند گرسنگی نیز امری قریب الوقوع است.

به وضوح، تعداد نیجریه ای های "گرسنه" از آن چه که تخمین زده شده است بالاتر می باشد. در دهه ی آغازین قرن جدید، گرسنگی یک مسأله ی اپیدمیک در نیجریه است.

وزیر به قرار مسموع چنین گفت که بخش کشاورزی کشور تنها با 15000 تراکتور تجهیز شده است. اپیدمی "جدید" گرسنگی از سوی مدیر اجرایی برنامه ی جهانی غذا، ژوزت شیران، در طی گزارشی به عنوان "چهره ی جدید گرسنگی، که در نتیجه ی آن مردمی که تا چند سال پیش در مقابل آن آسیب پذیر نبودند، اکنون در معرض خطر مردن از گرسنگی قرار دارند" معرّفی می شود؛ در میان توضیحات مربوط به بحران نیز، مسأله ی تبدیل غذا به اتانول، به عنوان سوخت و به موجب پیشنهادی برای کمک کردن به سوخت داخلی، مطرح می شود.

مانند همیشه، بحران موادّ غذایی به صورت مسأله ای بدون در نظر گرفتن بستر و عوامل ایجاد کننده ی آن مطرح می شود. به گونه ای که گویا این بحران نتیجه ی اجتناب ناپذیر سرمایه داری و گرایش آن به سوی بحران ، محروم ساختن توده ها و تمرکز ثروت در یک سو و ایجاد فقر و فلاکت در سوی دیگر نیست.

گرسنگی فراگیر، نتیجه ی قحطی و به معنای کمیابی موادّ غذایی نیست، بلکه به آن علّت است که فقرا قادر به خرید غذا نیستند.

تا پیش از این، سه ایالت آداماوا، یوب و تارابا به عنوان ایالت هایی در معرض بزرگترین تهدید گرسنگی ذکر شده اند. بسیاری از ساکنین این ایالات کشاورزان جزء هستند که به سختی از غروب تا به طلوع کار می کنند تا زندگی حقیری را با استفاده از زمین بگذرانند. زندگی آنان یک مبارزه ی بی پایان برای زنده ماندن است.

امّا هم چنین در این ایالت ها مردمی هستند که صاحب ثروت های حیرت آوری می باشند و در عین حال کاری انجام نمی دهند - یا دست کم به سختی فقرا کار نمی کنند- معاون سابق رئیس جمهور، یکی از ثروتمندترین اشخاص نیجریه، از اهالی ایالت آداماوا است.

در گوشه گوشه ی نیجریه، خانواده هایی به شدّت نیازمند وجود دارند که قادر به پرداخت اجاره، سیر کردن شکم کودکانشان و یا پرداخت هزینه های درمانی و پزشکی نیستند و این تقصیر آنان نیست. این موضوع امری غیر معمول نیست، بلکه حقیقت بنیادین و ماهیّت سرمایه داری است.

بنا بر گزارش صندوق بین المللی پول (IMF)، اقتصاد نیجریه امسال رشدی در حدود 6% خواهد داشت. سال گذشته هم "رشد" اقتصادی وجود داشت. در ضمن، به ما گفته می شود که یک دوره ی رونق اقتصادی هم وجود دارد. بازار بورس در حال حاضر، و مانند همیشه، پر رونق است. ذخایر خارجی نیجریه هم از چنین وضعی بر خوردارند. امّا این رونق کجاست، چه کسانی از آن منتفع می شوند؟ و چه کسانی نمی شوند؟ این ها پرسش ها هستند...